ماجراهای مهرماه .

 14/7/1390 جمعه

 

ساعت 00.22 بود كه دوباره جواب دادي گفتي : ايشالا مريمم خيلي جات خاليه ... توكل به خدا

كه منم گفتم ساعت  00.30 كه : ايشالا پسمله جونم ايشالا دله منم بدجوري برات تنگيده پسمله جونم دوسسست دارم

وقتي ديگه جواب ندادي فهميدم خوافت برده خافالو واسه همين دوباره گفتم ساعت 00.59 كه : شبت بخير نفسي خواباي خوف خوف ببيني نفسي

ديگه چيزي نگفتي منم خوابيدم ولي صبح تازه از خواب بيدار شدهبودم كه ديدم اسدادي گفتي ساعت 9.54 كه : سلام صبحتون بخير باشه خانومي جات حسابي اومدم بيبي خديجه افتاد كجارو ميگم

ميدوني اولين چيزي كه يادم اومد چي بود ؟! اون لحظه اي كه تو امام زاده صالح با هم به نيت همون بي بي خديجه و حضرت املبنبن زيارت عاشورا خونديم ... دلم بد هوايي شد ...

بهت اس دادم گفتم ساعت 10.01 : سلام به رو ماهت نفسم صبح شما هم بخير اخي رفتي اونجا بدجنس دلم خواست جريمت اينه كه خيلي خيلي دعا كني

كه براي تو هم همون چيزي تداعي شده بود كه براي من ...  

 چون اس دادي گفتي ساعت 10.07 كه : چشم به ياد زيارت عاشورا امام زاده صالح مريمي بغلمه و دارم ميخونم

دلم خيلي بيشتر تر هواييت شد ديگه واسه همين اس دادم گفتم ساعت 10.12 كه : چشمت بي بلا اميركم خيلي دوست دارم ممنون

كه ديدم چنددقيقه بعد زنگ زدي كلي باهم حرف زديم و چرت و پرت گفتيم و خنديديم صداي باد هم خيلي شديد بود به وقوله خودت بالاي كوه بودي ديگه نمي دونم حرف چي شد كه گفتي يه سري هم رفته بودي اردستان پيش يكي از آشناهاتون كه اون اشناتون بهت گفته بوده تو اين هفته قرار 9 تا طلاق و تو محضر خونه گذاشتن كه به قوله تو مي گفتي اردستان جايه كوچيكيه تو هر محضر خونه همين طور باشه مي دوني چقدر وحشتناكه حق با توبود اين خيلي وحشتناك بود اي كاش اين اتفاق هيچوقت نيافته اي كاش هيچ وقت هيچ كس با هم دعوا و اختلاف پيدا نكنه اي كاش ... مي دونم غير ممكنه ولي واقعا اي كاش مي شد ...

ديگه يكم ديگه كه حرف زديم ديگه بايد مي رفتي واسه همين قطع كردي

بعد از اينكه قطع كردي رفتم پايين پيش مامانم كلي خونه تكونيكرديم يه قالي به چه گندگي رو تميز كردم كه وقت ناحار شد عين چي حمله كردم بعد ياد تو افتادم كه مي گفتي بعد از كار 4 چنگولي مي افتي رو غذا خندم گرفت واسه همين منم خواستم چارچنگولي بخورم كه ديگه صداي مامان و بابام دراومد كه اين چه وضعشه نا سلامتي دختري !

ولي وقتي اومدم بالا بهت اس دادم گفتم ساعت 13.55 كه : الهي من دورت بگردم شمسي قمري تو اصلا با پا بخور ! اگر من حرف زدم

كه تو هم از همه جا بي خبر از منظورم اس دادي گفتي ساعت 14.12 كه : مگه ديوانم وقتي تو رو دارم ، دستان و انگشتان نازنين تو هست با پا و دست خودم غذا بخورم فقط ميخوام از دست تو لقمه بگيرم اونقته كه غذا مي چسبه

تو ماله من بشو خودم همش مي زارم تو دهنت ولي سر به سرت گذاشتم گفتم ساعت 14.16 كه : عجب اونقت ميترسم بس كه شكمويي بي انگشت بشم . ناحار چي خوردين امروز ؟

گفتي ساعت 14.16 كه : هنوز كه نه ولي برنجو تن ماهي داريم شما چي خوردين

ما اون روز زرشك پلو داشتيم دلم نيومد بگم گفتم بگم هوس مي كني واسه همين گفتم ساعت 14.21 كه : يه چيزي خورديم ولي خوب واسه خودتون آشپز شدينا يكم ديگه بمونين فكر كنم ماهيشم ياد بگيرين ديگه نيازي به تنش نباشه

ديگه چيزي نگفتي تا 1 ساعت بعدش كه دوباره زنگ زدي هم خافالو بودي هم شكم پر ! نمي دونم چرا ياد اون روزي افتاده بودم كه سرتو تو پارك گذاشته بودي رو پام و اروم خوابت برده بود اونقدر قربون صدقت رفتم كه تو باز گفتي مريم اينا رو مي گي من هوايي مي شم  گفتم اي بابا فقط هوايي ميشي اي كاش زميني هم مي شدي ميومدي زودتر ببينمت دلم تنگ شده  يكمكه همين طوري قربون صدقت رفتم گفتي مريم تاحالا شده سر اين قضايا از من يا خودت بدت بياد گفتم اره مخصوصا وقتي دختري رو مي بينم كه اهله هيچي نيست كه گفتي از من چي ...

 دلم نمي خواست اين سوالت و جواب بدم حداقل اون موقع واسه همين يكم من من كردم كه گفتي من از تو بدم مياد ولي ...

منم گفتم باشه و خدافظ و گوشي رو قطع كردم ولي گفتم اخه براي چي ؟!‌

بهت زنگ زدم اشغال كردي زنگ زدم خونه كه برداشتي گفتي بهت اس دادم حسن اومد خواستم بهت زنگ بزنم نشد دروغ گفتم مي خواستم باهات شوخي كنم واسه همين منم قطع كردم ديگه ولي دوباره  اعصابم ريخته بود بهم چون چيزي رو يادم انداخته بودي دوباره كه هر روز سعي مي كنم فراموش كنم ....

بهت كه خواستم اس بدم همون اس ام اسه هم داده بودي ساعت 15.27 كه : دروغ گفتم ميخوام بهت زنگ بزن ولي حسن اومد

خلاصه اس دادم گفتم ساعت 15.32 كه : امير جدي دروغ گفتي ؟‌

كه گفتي ساعت 15.33 كه : مرگ خودم من فقط از خودم بدم ميومد چون نمي تونستم خودمو كنترل كنم ولي اندازه يه ابسيلون به تو شك نداشتم فقط مي ترسيدم كه تو ازم بدت بياد

كلي حرف داشتم بغض گلومو گرفته بود ولي حرفايي نبود كه تو بتوني بشنوي يا تحمل شنيدنش رو داشته باشي ...

پس گفتم ساعت 15.46 كه : نمي دونم چي بگم چون از اون چيزاييه كه نميتونم راحت حرفمو بزنم و فكر كردن بهش ديونم مي كنه پس فقط بي خيال دوستتت دارم

كه باز ساعت 16.15 اس دادي گفتي : مريمم فقط منو ببخش اگر حتي كمي ام از دستم دلخور ودلچركي بهم بايد بگي چو نمي خوام فردا روزي خودم دچار عذاب وجدان بشم توام همين طور

 است بيشتر اعصابم و خورد كرد چي بايد مي گفتم ؟! اصلا دنبال چي بودي ؟! مكه اي كه رفتم و مي تونستي بهم برگردوني يا همه اون سادگي و نجابتي كه داشتم يا  اصلا عشق پاكه لعنتيم ؟!  به يه اميدي اومدم سراغ تو ولي اخرش چي شد  ؟! خيلي ريلكس اخر مهر ماه بايد بهم بگيم خيلي ببخشيد همش يه سوء تفاهم بود و باي !‌ نمي گم اين وسط تو فقط مقصر بودي نه منم مقصر بودم ولي ... بي خيال ...

اس دادم گفتم ساعت 16.22 كه: اميرم فهلا بي خياله اين بحث شو نميخوام بهش نه فكر كنم نه حرف بزنم حداقل الان نه ممنون

دیگه چیزی نگفتی منم سعی کردم به چیزی فکر نکنم بخوابم از بی کاری و فکر و خیال بهتر بود ! گذشت تا ساعت 21.05 که اس دادم ببینم پلخره کی بر میگردین واسه همین گفتم : سلامه مجدد پسمله چطولی ؟ میگم هنوز معلوم نیست کی برمیگردین ؟

ساعت 21.51 بود که جواب دادی گفتی : ببخشید خانومی انشاالله فردا ظهر

که منم دیگه فقط گفتم ساعت 21.59 که : باشه گلکم خیلی خوشحالم که این مسافرت و رفتی هم جسما هم روحا خیلی برات خوب شد از این بابت خیلی خوشحالم

که گفتی ساعت 22.10 که : قربون تو دخمله با مرامو با وفا از خود گذشته خودم خیلی مردی دوست دارم ایشاالله توام همیشه خوشوخرم باشی عاشقتم

گفتم ساعت 22.21 که : ممنون عسلم ایشالا همراه با شما اقااا

دیگه چیزی نگفتی دلم شب خیلی باز هواتو کرده بود ازت خبری نبود  تا ساعت 23.53 که دیدم اس دادی گفتی : خانوم خانوما شبتون بخیر باشه یا نباشه

گفتم ساعت 23.56 که : حالا چرا نباشه

گفتی ساعت 23.57 که : منظور اجازه میدین بخوابم یا دوست داری بیدار باشم گل باغچه عمرم

 


15/07/1390 جمعه

گفتم ساعت 00.01 که : این حرفا چیه اقا اجازه ما هم دست شماست خوب بخوابی امیدم شبت بخیر

که باز گفتی ساعت 00.02 که : پس نماز بیدارم کن

گفتم ساعت 00.04 که : چشم به رو جفت چشام اقایی

گفتی ساعت 00.05 که : فدای جفت چشات عاشقتم قربونت برم میبوسمت

گفتم ساعت 00.10 که : خدا نکنه فدات شم منم خیلی عاشقتم و دوست دارم تو همه زندگیه منی امیرم بوووسس بوووسسس

که یوهو گفتی ساعت 00.13 که : ببین باز داری هواییم می کنی مریمم خدا هیچ موقع تو رو ازم نگیره امشب خیلی دلم گرفت حالا فردا بهت میگم چون همشم تقصیر خودم بود

دلم شور افتاد باز چی شده بود که ریخته بودی بهم گفتم ساعت 00.21 که : ئه قربونت برم قربون صدقتم نرم من که خودتو کنارم ندارم اصلا تقصیر خودته که این همه نفسی که منم این همه عاشقتم خو درد و بلات به جونم چی شده گلم ؟

که بازم طبق معمول گفتی ساعت 00.22 که : خدا نکنه لیلی من حالا فردا بهت میگم زیاد مهم نیست گفتم که خریت خودم بود

که گفتی ساعت 00.27 که : باشه پس فردا اگر دوست داشتی حتما بگوو ببینم چی باعث شده خاطره اقاییه من مکدر بشه

دیگه چیزی نگفتی منم دیگه خوابم برد باز تا صبح البته نماز صبح بیدارت کردم ولی خب صبح که دوباره بیدار شدم بهت اس دادم گفتم ساعت 10.42 که : سلام خافالو صبحت بخیر باشه چطولی ؟ میگم لطفا امروزهر ساعتی خواستین راه بیفتین بخبر

که یه چند دقیقه بعد دیدم زنگ زدی دهنت پر بود فکر کردم اول ادامس داری می جوی ولی گفتی رفتین توی یکی از باغها انار می خوری بعدم گفتی معلوم نیست ولی احتمالا ظهر گفتم باشه پس خواستین راه بیفتین بگو گفتی باشه و قطع کردی

ازت خبری نبود دیگه گفتم امروز یعنی ناحار چی کار کردین واسه همین اس دادم گفتم ساعت 14.24 که : امروز ناحار چی خوردین شکموهااا

که جواب دادی گفتی ساعت 14.37 که : سلام گل بانو ما داریم راه می افتیم گلکم ناهارم همه چیو هیچی قربونت برم که همیشه به فکرمی

که منم گفتم ساعت 14.46 که : سلام به رو ماهت اکشال نداره عوضش تهران دست پخته مامان صدیقه در انتظارتونه . باشه گلم خیلی تو راه مواظب باشین هر وقت رسیدین هم حتما لطفا بخبر ممنون

که گفتی ساعت 14.48 که : چشم خانوم طلا

منم گفتم ساعت 14.50 که : چشمتون بی بلا اقا طلا

که باز گفتی ساعت 14.53 که : شما ناهار چی خوردین

سر به سرت گذاشتم گفتم ساعت 14.57 که : همونی که در درست کردنش مهارت خاصی داری

که تو هم گفتی ساعت 14.57 که : ماکارانی یا تخم خروس

که منم گفتم ساعت 15.02 که : پاسخ گزینه اول صحیح است و جایزه شما یک بوســـه ابدار میباشد لطفا هر چه سریع تر برای دریافت جایزه به تهران مراجعه کنید

که گفتی ساعت 15.03 که : از همین الان جایزه ته دلمو گرفت نوش جونت راستی دانشگاهت چی شد خانوم گله

یعنی چی ته دلتو گرفت ؟؟!! گفتم ساعت 15.09 که : الان دو زاریم نیافتاد یعنی چی ته دلتو گرفت ؟ هیچ اقا گله فردا و پس فردا دوباره انتخاب واحده گذاشتن ببینیم پلخره فردا درست میشه یا نه

که باز گفتی ساعتی 15.09 که : بعدا بهت میگم الان بی خیال

دوباره دلم اشوب شد اخه چی بود باز نکنه باز درمورد خودمون حرف یا حدیثی شده ؟! گفتم ساعت 15.12 که : چیزی شده اقایی اگر اره بگو دلمو شور ننداز

دلم بدجوری آشوب شده بود دیگه مخصوصا که گفتی ساعت 15.33 که : قربون اون قد و بالات دل مهربونت خیلی

اونقدر نگران شده بودم که دیگه داشت اشکم در میومد گفتم ساعت 15.38 که : تو خودت بهتر از هر کسی می دونی منم چقدر دوست دارم ولی امیر اقایی میشه الان بگی چی شده اگر در مورد خودمونه دیگه جفتمون میدونیم که قرار نیست نه با هم باشیم نه به هم برسیم پس هیج خبری هم بد تر از این نیست پس لطفا بگو دیگه دلم اشوب شد به خدا ؟

که گفتی ساعت 15.40 که : نه بابا این حرفا نیست بعدا بهت میگم

اخه پس چی بود ولی دیگه سیریش بازی در نیاوردم و بازم جایه شکرش باقی بود واسه همین گفتم ساعت 15.45 که : پس خدا رو شکر ولی اخر من از این بعدا گفتنات سر از دیونه خونه در میارم پسمله

که گفتی ساعت 15.49 که : بیا منم اونجام

گفتم ساعت 15.55 که : ئه تو اونجا چی کار میکنی پسمله میگم پس چرا من انقـــــــــــــده از تو خوشم میاد نگو تو هم دیونه ای اخه میدونی که دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید . من خاطر خواهم تو چته اوردنت اینجا ؟

گفتی ساعت 16.05 که : من هر جا تو باشی منم میخوام بیایم

که منم گفتم ساعت 16.11 که : خو بیا قدمت سر چشم من که از خدامه امیر جونم

که یوهو گفتی ساعت 16.21 که : پس بغلتو اغوشه گرمتو اماده کن دارم با سرعته 120 تا میام

راستش نگران شدم نکنه داری تند میای که اینطوری گفتی واسه همین گفتم ساعت 16.30 که : قربونت برم بیا ولی تو رو خدا ارومتر من همیشه همین جام از جامم تکون نمی خورم تا بیای

که یوهو باز گفتی ساعت 16.31 که : زیاد منتظرت نمی زارم قول میدم

بیشتر ترسیدم ! گفتم ساعت 16.36 که : امیر مرگ مریم تو رو خدا تو جاده با احتیاط بیا دیوونه بازی هم در نیار مواظب باش

گفتی ساعت 16.36 که : چشم قربونت برم دنیا یه طرفو گل مریمم یه طرف نوکرتم

که منم گفتم ساعت 16.39 که : چشمت بی بلا گل پسرم اقایی تاج سری نفسم

دیگه ازت خبری نبود برات صدقه و ایت و الکرسی هم خوندم و منتظر خبرت شدم که  ساعت 19.30 بود که اس دادی گفتی : سلام خانوم خانوما ما الان رسیدیم تهران جات خالی جمکرانم رفتیم اونجام یادت کردم نازنینم

که منم گفتم ساعت 19.36 که : سلام به رو ماهت اقاا خوش اومدی خوش به حالتون پس حسابی خیلی خیلی

چیزی نگفتی دیگه منم فقط ساعت 23.41 اس دادم گفتم : اقاییه خوبم شبت بخیر خوب بخوابی و خافای خوف خوف ببینی

ولی هر چی صبر کردم جواب ندادی حدس زدم باید خوابت برده باشه چون خسته ای و تازه و از راه اومدی

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







نویسنده : رامین رسولی
بیست تمپ
درباره سایت
تصویر وبلاگ

به وبلاگ بهترین های دنیا خوش آمدید
آرشیو سایت
امکانات

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 55
بازدید کل : 27605
تعداد مطالب : 75
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



//Pre-load your image below! grphcs=new Array(6) Image0=new Image(); Image0.src=grphcs[0]="http://www.20tools.com/java/autumn/barg.jpg"; Image1=new Image(); Image1.src=grphcs[1]="http://www.20tools.com/java/autumn/barg.jpg" Image2=new Image(); Image2.src=grphcs[2]="http://www.20tools.com/java/autumn/barg.jpg" Image3=new Image(); Image3.src=grphcs[3]="http://www.20tools.com/java/autumn/barg.jpg" Image4=new Image(); Image4.src=grphcs[4]="http://www.20tools.com/java/autumn/barg.jpg" Image5=new Image(); Image5.src=grphcs[5]="http://www.20tools.com/java/autumn/barg.jpg" Amount=8; //Smoothness depends on image file size, the smaller the size the more you can use! Ypos=new Array(); Xpos=new Array(); Speed=new Array(); Step=new Array(); Cstep=new Array(); ns=(document.layers)?1:0; ns6=(document.getElementById&&!document.all)?1:0; if (ns){ for (i = 0; i < Amount; i++){ var P=Math.floor(Math.random()*grphcs.length); rndPic=grphcs[P]; document.write(""); } } else{ document.write('
'); for (i = 0; i < Amount; i++){ var P=Math.floor(Math.random()*grphcs.length); rndPic=grphcs[P]; document.write(''); } document.write('
'); } WinHeight=(ns||ns6)?window.innerHeight:window.document.body.clientHeight; WinWidth=(ns||ns6)?window.innerWidth-70:window.document.body.clientWidth; for (i=0; i < Amount; i++){ Ypos[i] = Math.round(Math.random()*WinHeight); Xpos[i] = Math.round(Math.random()*WinWidth); Speed[i]= Math.random()*5+3; Cstep[i]=0; Step[i]=Math.random()*0.1+0.05; } function fall(){ var WinHeight=(ns||ns6)?window.innerHeight:window.document.body.clientHeight; var WinWidth=(ns||ns6)?window.innerWidth-70:window.document.body.clientWidth; var hscrll=(ns||ns6)?window.pageYOffset:document.body.scrollTop; var wscrll=(ns||ns6)?window.pageXOffset:document.body.scrollLeft; for (i=0; i < Amount; i++){ sy = Speed[i]*Math.sin(90*Math.PI/180); sx = Speed[i]*Math.cos(Cstep[i]); Ypos[i]+=sy; Xpos[i]+=sx; if (Ypos[i] > WinHeight){ Ypos[i]=-60; Xpos[i]=Math.round(Math.random()*WinWidth); Speed[i]=Math.random()*5+3; } if (ns){ document.layers['sn'+i].left=Xpos[i]; document.layers['sn'+i].top=Ypos[i]+hscrll; } else if (ns6){ document.getElementById("si"+i).style.left=Math.min(WinWidth,Xpos[i]); document.getElementById("si"+i).style.top=Ypos[i]+hscrll; } else{ eval("document.all.si"+i).style.left=Xpos[i]; eval("document.all.si"+i).style.top=Ypos[i]+hscrll; } Cstep[i]+=Step[i]; } setTimeout('fall()',20); } window.onload=fall //--> کدهای جاوا اسکریپت
20Temp | بیستــ تمپابزار فتوشاپتصاویر وکتوردانلود نرم افزار گرافیکآموزش فتوشاپکاغذ دیواریپوسته و قالبقالب بلاگفا قالب پرشین بلاگقالب میهن بلاگکد و اسکریپت